سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بینش مطهر

نام وبلاگ موصابارانی است: موصا یعنی محمد وحیدصافی اصفهانی وبارانی رازی است بین او وخدای او !! واین وبلاگ تلاشی است جهت انتشار آخرین محتوای طرح بینش مطهر.

سنخ شناسی رفتار مردم کوچه وبازار در برخورد با لباس روحانیت

سنخ شناسی رفتار مردم کوچه وبازار در برخورد با لباس روحانیت

 

1-      عنوان مشاهده: سنخ شناسی رفتار مردم کوچه وبازار در برخورد با لباس روحانیت

2-      مساله مشاهده: علل عدم مقبولیت روحانیت ملبس در بین مردم رهگذر کوچه وبازار چه مسائلی می تواند باشد؟

3-      نوع مشاهده: مشاهده مشارکتی

4-     مورد مشاهده: رفتار مردم کوچه وبازار در قبال برخورد با یک روحانی رهگذر

5-     توصیف:

حضور با لباس روحانیت در مکان های عمومی و فرهنگی مانند تالار هنر(سالن تئاتر شهراصفهان) کافه تریا سی وسه پل از خیابان چهارباغ خواجو تا پل فردوسی (پیاده) در یک روز تعطیل

 

بسم الله

تقریبا می توانم بگویم تمام کسانی که در نگاه اول با این ظاهرولباس مواجه میشوند دچار شک می شدند .

این شک را با نگاه های خیره و حتی دوری از من نشان می دادند . این مسافت را پیاده طی کردم زیرا تقریبا تاکسی برای سوار کردن من نمی ایستاد ! تنها افرادی که تقریبا عادی رفتار کردند ، کارگر های افغانی ویا افرادی بودند که ظاهری حزب اللهی وحداقل مذهبی داشتند(که البته تعداد آنها هم بسیار اندک بود،شاید به تعداد انگشتان دو دست) وبنظر می آمد که این پوشش برای آنها عادی تر است.
مردم پس از گذشتن از من شروع به پچ پچ می کردند و حتی برخی از آنها ناسزا هایی می گفتند مانند : " همین ها ممکت را به گند می کشند !"

زمانی که نزدیک پل خواجو شدم،توجه مردم و واکنش ها شدید‌ترمی شد.

اغلب ماشینها بیجا بوق میزندند و برخی شیشه های ماشین را پایین کشیده ، حرفی توهین آمیز می زدند اما با این حال ترسی در مردم وجود داشت که مبادا من از دسته ی اطلاعاتی ها باشم ویا قدرت اینکه بتوانم برای آنها دردسر درست کنم را داشته باشم .

زمانی که به زوج ها می رسیدم. دختر ها از پسر های همراهشان فاصله می گرفتند و روسری و موهای خود را مرتب می کردند .

وقتی می خواستم از عابر پیاده رد شوم هیچ ماشینی به احترام من به عنوان یک عابر نمی ایستاد و همگی طوری رد می شدند که انگار می خواهند مرا زیر بگیرند!
پایین پل برای مشاهده ی رفتار پلیس نسبت به این موضوع به سمت پلیس رفتم و برای این که افکار واقعی شان را متوجه شوم، از آنها آدرس تالارهنر را به زبان انگلیسی پرسیدم .

مامور پلیسی که آنجا بود متوجّه حرف من نشد و مافوق خود را که به نظرم سرگُرد بود صدا کرد . ایشان نیز حرف مرا به سختی فهمیدند !

برایم بسیار جالب بود که مامور های پلیس یک کشور زبان تقریبا بین المللی را به این وضوح متوجه نشوند . سرگرد از راننده تاکسیهای آنطرف آدرس خواست .

آنها متوجه شدند که من فارسی بلد نیستم .

به پلیس گفتند که ما دربست او را می رسانیم ! پلیس پرسید چطور و راننده ها گفتند می گوییم 5-6 تا 5000 تومانی بدهد.او که ایرانی نیست !

پلیس چون آدرس را بلد نبود داشت قبول میکرد .

پلیس به جای این که به خاطر گرفتن مبلغ اضافی با راننده ها برخورد کند هیچ واکنشی نشان نداد.

من در این حین از آنها خواستم که راه اتوبوس را نشانم بدهند .

واقعا تعجب برانگیز بود که زمانی که پلیس با یک فرد غیر ایرانی مواجه می شود و افرادی که می خواهند تخلفی انجام دهند مانند راننده ها ، هیچ واکنشی نشان نمی دهند.
زمانی که سوار اتوبوس شدم توجه ها بیشتر شد . در لحظه ی اول تمام افراد به من با تعجب نگاه کردند در نگاه برخی ها نفرت و انزجار کاملا واضح بود . واکنش جالبی که وجود داشت این بود که خانم های چادری و باحجاب ، زمانی که مرا دیدند چادر خود را جلو تر می کشیدند و قسمت بیشتری از صورت خود را پوشاندند.

دختر و پسری کنار در وسط ایستاده بودند هنگامی که من را دیدند پسر با لحنی جدی و با ناراحتی به دختر که ظاهری تقریبا زننده داشت گفت :ببین از حاج آقا خجالت بکش ویه کم آدم شو!

برایم جالب بود که هنوز که هنوز است خیلی از افراد این لباس را نشانه ی آدمیت و انسان بودن وهدایت می دانند!
تالارهنر:

زمانی که به تالارهنر رسیدم با همان نگاه های خیره مواجه شدم .

من تقریبا قبل از این که با این ظاهر بیرون بیایم انتظار بیشتر این برخورد ها را داشتم .

منتها پیش بینی یک رفتار را اصلاً نداشتم وآن این بود که پس از بیرون آمدن از تئاتر پسری جوان با ظاهری فشن به سمت من آمد ودست بردار نبود واز من زن صیغه ای میخواست وهرچه او را ازخود می راندم او دست بردار نبود.

 

رفتار های مردم عادی در تالارهنر، می توانم بگویم با احترام تر بود . می توان گفت که فقط نگاه های خیره ی نه چندان طولانی وجود داشت . شاید برای این که تئاتر مکانی است که هر کسی نمی رود و معمولا از طرز فکر و ذهن آزادتری نسبت به انسان های معمولی برخوردارند .

در خیابان افراد مختلف با طرز فکر مختلف وجود دارند اما در آنجا احساس کردم حداقل طرز فکر ها شبیه به هم است .
کافه تریا سی وسه پل:

 در کافه با سعید سفید زاده(یکی از دوستانم که چندان ظاهری مذهبی هم نداشت) قرار گذاشته بودم ، ابتدا من وارد شدم و پشت یکی از میزها به انتظار سعید نشستم ،واکنش متصدی کافه بسیار جالب بود . کاملا وحشت کرده بود و از جایش بلند شد .

زمانی که به تنهایی پشت میز نشستم تمام افراد داشتند به من نگاه می کردند ،حتی برخی افراد که من در دیدشان نبودم ، خم شده بودند تا من را ببینند ، چند دختر با دیدن من شروع به خندیدن کردند . زمانی که کسی وارد کافه می شود ، رسم است که برایش جا سیگاری بیاورند .

پیش خدمت با شک و تردید جلو آمد و جا سیگاری را تنها نشانم داد و اجازه خواست که بگذارد یا نه.

این نشان میدهد که بنظر آنها روحانی سیگار نمیکشد و جا سیگاری بی احترامی تلقی می شود .

شک اول زمانی بود که من با آن پوشش وارد شدم و شک دوم زمانی بود که دوستم سعید وارد شد و سر میز من نشست .

این که یک روحانی با یک پسر با آن ظاهر،قرار داشته باشد بسیار عجیب می نمود و همه با تعجّب به من نگاه کردند ...
اما موضوعی که در کافه جالب توجه بود این بود که هر کس در آنجا همراه با کسی و مشغول صحبتی یا کاری بود . ممکن بود در نگاه اول برایشان یک شک محسوب شده باشد اما آنها به خیره نگاه کردن پی در پی ادامه نمی دادند . برخوردشان بیشتر همراه با تمسخر یا تاسف بود .

درمجموع تجربه ی بسیار خوبی بود.

 

6-      تحلیل:

 مطابق آنچه در جریان تحقیق مشاهده وبررسی گردید از نظرمحقّق علل وعوامل مختلفی می تواند باعث این نوع نگرش وبرخورد منفی مردم نسبت به روحانیت شده باشد که از آن جمله می توان موارد زیر را نام برد:

1-     عدم حضور وبروز عادی روحانیت در بین مردم کوچه وبازار وبعضا حضور حاشیه ساز آن ها در بین موردم(گویا مردم کوچه وبازار از بس که روحانی ندیده اند با دیدن یک روحانی متعجب شده ومی خواهند یک عکس العملی از خود نشان دهند).

2-     عملکرد منفی ومخرب قشری از روحانیون که باعث بدبینی مردم نسبت به کل این صنف گردیده است وگویا بیشترین درصد نظر منفی مردم درباره روحانیت به این دلیل است که روحانیون با دخالت در امور سیاسی وظایف مذهبی خود را رها کرده اند.

3-     بسیاری ازمردم درباره نوع فعالیت روحانیت نظرخواصی ندارند،یعنی چه در مسجدها فعالیت کنند(نماز و منبر و...) و چه در امور سیاسی شرکت کنند و چه در بین مردم به حل مشکلات آن ها بپردازند برای مردم اهمیت خاصی نداردواین نوع برخورد آنها می تواند به دلیل تبلیغات منفی وتخریب رسانه های خارجی بر ضد روحانیت ولباس روحانیت باشد که اثر این تبلیغات در رفتار وسکنات مردم کوچه وبازار در برخورد با یک روحانی متجلی می شود.

 

 


[ سه شنبه 94/1/18 ] [ 3:12 عصر ] [ محمد وحید صافی اصفهانی ]

[ نظر ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه